روزشمار عملیات های دفاع مقدس

نوار زمان هشت سال جنگ تحمیلی

کد خبر : 55710
تاریخ خبر : 1404/01/30-14:23
تاریخ به روز رسانی : 1404/01/30-14:25
تعداد بازدید : 2
نسخه قابل چاپ

روزشمار دوشنبه 16 اردیبهشت

سرانجام بعد از مدتها تلاش چند گروه مذهبی و پس از تشکیل چند سپاه متفاوت ، امروز با اعلامیه رسمی شورای انقلاب ، به طور قطعی مشخص شد که سپاه پاسداران انقلاب اسلامی زیر نظارت دولت موقت یا دیگر نهادها نیست و نخواهد بود و یگانه سپاه پذیرفته شدة قانونی سپاهی است که شورای فرماندهان آن منتخب و مورد تایید شورای انقلاب است و تنها از امام و شورای انقلاب دستور می گیرد .

روزشمار  دوشنبه  16 اردیبهشت
روزشمار

دوشنبه

16 اردیبهشت 1358

9 جمادی الثانی 1399

6 مه 1979

961

سرانجام بعد از مدتها تلاش چند گروه مذهبی و پس از تشکیل چند سپاه متفاوت ، امروز با اعلامیه رسمی شورای انقلاب ، به طور قطعی مشخص شد که سپاه پاسداران انقلاب اسلامی زیر نظارت دولت موقت یا دیگر نهادها نیست و نخواهد بود و یگانه سپاه پذیرفته شدة قانونی سپاهی است که شورای فرماندهان آن منتخب و مورد تایید شورای انقلاب است و تنها از امام و شورای انقلاب دستور می گیرد .

البته [ همان گونه که در روزشمار دوم و پنجم ماه جاری آمده است . ] از نظر حقوقی و قانونی قطعیت این امر مربوط به قبل است ، اما اعلام رسمی آن حاکی از این است که سرانجام مشکلها و پیامدهای سیاسی مربوط به این امر نیز حل و فصل شده است . در واقع این مسأله نیز موضوع یکی از درگیریهای بینشی و سیاسی دو گرایش موجود در حاکمیت جدید بود که امروز معلوم شد کاملاً به نفع گرایش انقلابی حل و فصل شده است .

در این باره ، امروز روزنامه اطلاعات در گزارشی با عنوان سپاه پاسداران تحت نظر شورای انقلاب قرار گرفت . " چنین نوشت : شورای انقلاب اسلامی ایران با صدور اطلاعیه ای تشکیل سپاه پاسداران انقلاب را تحت نظارت شورای انقلاب اعلام کرد . متن اطلاعیه شورای انقلاب به شرح زیر است :

بسمه تعالی ؛ حسب الامر رهبر عالیقدر انقلاب اسلامی امام خمینی ، سپاه پاسداران انقلاب اسلامی تحت نظارت شورای انقلاب تشکیل شده و شورای فرماندهی آن به تایید و تصویب این شورا رسیده است . مسؤولین منتخب و افراد ذیصلاح به یاری خداوند متعال و بر اساس ضوابط مصوبه ، در یاری و پیشبرد امر عظیم انقلاب اسلامی کوشا و به انجام وظایف محوله موفق گردند .


روزنامه اطلاعات در ادامه ، مطلبی با عنوان " آشنایی با سپاه " نوشته که چنین است : سپاه پاسداران انقلاب چند روز پیش از پیروزی انقلاب تشکیل شد و هم اکنون بیش از شش هزار عضو دارد . پاسداران انقلاب با برنامه ای مدون و فشرده از چندی پیش زیر نظر فرماندهان خود به ‏
تعلیم نظامی و ایدئولوژی پرداخته اند و پیش از این نیز گروههایی از افراد تعلیم دیده این سپاه مأموریتهای موفقیت آمیزی داشته اند . برخلاف آنچه مردم می پندارند ، پاسداران انقلاب جدا از افراد کمیته ها عمل می کنند و برنامه های اجرایی آنان ارتباطی با برنامه های کمیته ندارد . نهایت ، پاسداران فقط به صورت کمک با کمیته ها در ارتباط بوده اند . سپاه پاسداران انقلاب از نوجوانان ، زنان و مردان تشکیل شده است که با صدور اطلاعیه شورای انقلاب از این پس به طور جدّی تر وارد عمل خواهند شد و با هدف حفظ دستاوردهای انقلاب هسته های ضدانقلابی را کشف و منهدم خواهند ساخت . فرماندهی سپاه پاسداران انقلاب پیش از این در اطلاعیه شماره 2 خود اعلام کرده بود که تنها زیر نظر امام خدمت می کند ، اما اطلاعیه شورای انقلاب اسلامی نشان می دهد که این سپاه از این پس تحت نظارت شورای انقلاب خواهد بود . ( 1 )

همچنین ستاد فرماندهی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ، امروز اطلاعیه ای درباره جایگاه ، اهداف و وظایف خویش انتشار داد . در این اطلاعیه پس از یک مقدمه مفصل ایدئولوژیک ، آمده است : به این امید که نور پرفروغ این انقلاب بنا بر خصلت تحرک دائم ، بی اعتنا به حدود و مرزهای تفرقه ، جامعه بشری را روشن سازد و پیوند بایسته آدمی را فقط با آفریدگار تحقق بخشد ؛ به این امید که موج پرخروشش با شتاب هر چه تمامتر پیش رفته ، موانع رشد خلق زیر ستم را درهم شکند و سبک بالی انسان را در زلال تکامل ممکن سازد ؛ به این امید که حرکت سریع و پرثمر خلق به پاخاسته دچار وقفه نگردد و هرگونه نفاق و انحراف را از ریشه برکند ، خطرات و خیانتهای ضدانقلاب را ماهرانه منکوب نماید ؛ به این امید که تلاش پی گیر فرزندان اسلام رهنمود ستمدیدگان جهان باشد و مستضعفان تاریخ را از یوغ استضعاف نجات بخشد و توحید الهی را جایگزین شرکت امپریالیسم و همه اشکال باطل آن گرداند ؛ به این امید که شور انقلابی خلق مسلمان دستاوردهای گران قدر انقلاب اسلامی را پاس دارد و بالمآل زمینه حکومت واحد عدل جهانی را با خواسته " انترناسیونالیسم " فراهم آورد . به فرمان پدر امت اسلام ، رهبر آزاده ، مجاهد نمونه ، حضرت آیت الله العظمی امام خمینی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی تشکیل و شورای فرماندهی آن با نظارت و تایید شورای انقلاب منتخب ، تعیین و به اذن خداوند فعالیت خود را مبنی بر ضوابط اسلام اصیل مطابق اساسنامه مصوب شورای انقلاب اسلامی آغاز می نماید . اکنون بدین وسیله جهت اطلاع عموم بویژه جوانان مسلمان که شور پاسداری انقلاب اسلامی داشته ، مشتاقانه در آرزوی حاست از دستاوردهای آن می باشند ، ضوابط مدون سپاه را از لحاظ هدف و وظایف مشروحاً به اطلاع می رساند :

1 - هدف : هدف این سپاه ، پاسداری از انقلاب اسلامی در ایران و گسترش جهانی آن مبنی بر ایدئولوژی اسلامی اصیل می باشد .

2 - پاره ای از وظایف کلی سپاه :

الف : کمک به اجرای امور انتظامی ، امنیتی و کنترل ، تعقیب و دستگیری عناصر ضدانقلاب ؛

ب : مبارزه مسلحانه علیه جریانهای مسلحانه ضدانقلاب اسلامی ؛



ج : دفاع در برابر حملات و اشغالگریهای عوامل یا قوای بیگانه در داخل کشور ؛

د : همکاری و هماهنگی موثر با نیروهای مسلح جمهوری اسلامی ایران مطابق آیین نامه های مربوطه ؛

ه : تربیت و آموزش اخلاقی ، ایدئولوژیکی ، سیاسی و نظامی کادرهای سپاه ؛

و : کمک در اجرای دستورات دادگاه انقلاب اسلامی و دادگستری دولت جمهوری اسلامی ؛

ز : حمایت از نهضتهای رهایی بخش و حق طلبانه مستضعفان جهان تحت نظارت رهبری انقلاب و مشورت دولت ؛

ح : استفاده از نیروی انسانی و تخصصی افراد سپاه به هنگام بروز بلایا و حوادث غیرمترقبه و کمک به پیشبرد طرحهای عمران دولت جمهوری اسلامی ، به منظور استفاده هر چه بیشتر از نیروی پاسداران .

در پایان اطلاعیه سپاه اعلام گردید که بزودی مشروح ضوابط عضوگیری اعلام خواهد شد .

در این حال عباس امیرانتظام ( سخنگوی دولت موقت ) درباره وظایف سپاه گفت : کار سپاه پاسداران ، پاسداری از انقلاب است و تا زمانی که پلیس و ژاندارمری مجهز نشده اند ، کار آنها را انجام می دهند و پس از آن نیز به وظیفه پاسداری از انقلاب ادامه خواهند داد . وی افزود : تعداد آنها قابل ملاحظه است و شبانه روز روی آن کار شده ؛ ارتش مستقلی است که می تواند به صورت ضربتی در هر نقطه مملکت کار کند . امیرانتظام در مورد محل تعلیم پاسداران انقلاب گفت : سه هزار نفر از این گروه در پادگانهای تهران به تعلیم فنون لازم اشتغال دارند . ( 3 )

به دنبال اعلام شروع به کار سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ، رادیو لندن در برنامه بخش فارسی ساعت 15 : 15 خود در تفسیری گفت : گمان بر این است که این نیروی جدید همان است که در خلال چند هفته گذشته در حال تکوین بوده است و به نام پاسداران انقلاب شناخته می شدند . چنین پیداست که پاسداران انقلاب چندین هزار تن عضو دارند و از داوطلبانی تشکیل می شوند که در طی انقلاب و برای سرنگونی رژیم شاه نبرد کرده اند . در حالی که ارتش ، ژاندارمری و شهربانی ایران در حال تجدید سازمان و نوسازی هستند ، این نیروی جدید نقش بسیار خطیری را برعهده دارد ، بویژه با توجه به قتل رهبر برجسته مذهبی و عضو شورای انقلاب ( استاد مطهری ) و نیز رییس مستعفی ستاد ارتش ملی - اسلامی ایران ( شهید قره نی ) ؛ یعنی تعقیب اعضای گروهی که مدعی مسؤولیت این ترور شده است .

همین رادیو در بخش فارسی ساعت 45 : 19 نیز در تحلیلی به نقل از خبرنگار بی.بی.سی . در تهران ، اعلام کرد : ایران قصد دارد انقلاب اسلامی خود را به سایر مناطق نیز صادر نماید . گفته می شود که پیگیری این هدف ، وظیفه اساسی سپاه شبه نظامی پاسداران انقلاب است که خبر تشکیل آن اعلام شد . این رادیو اضافه کرد : در بیانیه پاسداران انقلاب نقش خارجی آنها به صورت مبسوط مشخص نشده ، فقط آمده است که پاسداران انقلاب به کمک جنبشهای آزادیبخش خواهد رفت که در جهت منافع محرومان و مستضعفان است . شاید هدف این باشد که در آینده از
پاسداران به عنوان نیرویی جهت حمایت از قضایا و مسائل مورد نظر مثل کمک به فلسطینیان علیه اسرائیل استفاده شود . در حال حاضر وظیفه پاسداران انقلاب این خواهد بود که به حفظ و حراست انقلاب در داخل بپردازند و آن گونه که در این بیانیه آمده است انحراف و نفاق را ریشه کن سازند .

رادیو لندن در بخش دیگری از تفسیر خود اعلام کرد : پاسداران زیر نظر مستقیم شورای انقلاب اسلامی اداره خواهند شد . در نتیجه ، این شورای سری متشکل از ایرانیان تصمیم خواهد گرفت که منظور از نفاق و انحراف چیست . هم اکنون گفته می شود که حوزه عملیات پاسداران انقلاب وسیع خواهد بود ؛ از جمله دستگیری و سرکوبی کسانی که اعمال و رفتار آنها برخلاف اسلام باشد . در بیانیه پاسداران انقلاب آمده است که پاسداران انقلاب احساسات انقلابی مردم را تحت رهبری آیت الله خمینی هدایت خواهند کرد . پاسداران انقلاب در کنار نیروهای امنیتی دیگر به دستگیری ضدانقلابیون و سرکوبی شورشهای مسلحانه علیه انقلابی اسلامی خواهند پرداخت .

پاسداران انقلاب حدود ده هفته پیش یعنی در روزهای بعد از انقلاب تشکیل یافتند . بیشتر پاسداران از جوانان داوطلب طبقه کارگر و از میان طرفداران سرسخت آیت الله خمینی انتخاب شده اند که آنها را تحت تعلیمات ابتدایی سیاسی و نظامی قرار می دهند .

شاید علت تاخیر در استفاده از پاسداران انقلاب در همه جا بی ارتباط با رقابتهایی بر سر رهبری پاسداران نباشد ، زیرا پاسداران انقلاب بالقوه نیروی بسیار مهمی خواهند بود ، اما افزایش خشونت در هفته های اخیر سبب تسریع این تصمیم بوده است . با وجود پلیس ، تشکیل سپاه پاسداران انقلاب به این معنی است که اینک سه سازمان برای برقراری نظم و قانون در ایران وجود دارد که کیفیت کنترل مرکزی آنها متفاوت است و هماهنگی چندانی هم میان آنها وجود ندارد . تشکیل این سپاه را می توان شکستی برای دولت دانست که کوشش دارد کلیه گروههای مسلح را زیر نظارت و فرماندهی واحد درآورد . ( 4 )

صرف نظر از بازتابهای ذکر شده ، تشکیل یک نیروی مسلح انقلابی هوادار نظام ، اما مستقل از دولت موقت ، در محافل انقلابی مذهبی و در سطح وسیعی از نیروهای فعال هوادار انقلاب در سراسر کشور بشدت مورد توجه قرار گرفت و چشم انداز آینده و برداشت از معادلات کنونی قدرت را کاملاً به نفع نیروهای انقلابی ، تغییر داد .

با توجه به اهداف و وظایف تعیین شده در اساسنامه تشکیل سپاه [ مندرج در روزشمار 5/2/58 ] مصوبه شورای انقلاب و اعلامیه های رسمی امروز که شأن و جایگاه سپاه در سلسله مراتب قدرت جدید را بخوبی نشان می داد ، معلوم شد که نظریه تاسیس یک " گارد ملی " از وفاداران به اسلام و نظام جدید ایران ، مغلوب نظریه ای شده است که تاسیس نیرویی مسلح در چارچوب انقلاب اسلامی - و نه منحصراً انقلاب و نظام اسلامی ایران - را دنبال می کرد . تعیین تکلیف قطعی و رسمی سپاه ، موازنه موجود بین دو گرایش حاکمیت جدید را به نفع جریان انقلابی و رادیکال بر هم زد و دولت موقت را در پیش برد خط مشی محافظه کارانه و گام به گام که در پی ترمیم و اصلاح بطئی نظام گذشته ( از جمله در پخش نیروهای مسلح ) بود ، دچار مشکلات بیش از پیش کرد .



اکنون تشکلهای مسلح مخالف انقلاب اسلامی ، نه با یک ارتش به جا مانده از شاه که مرتباً آن را زیر ضربه های روانی تبلیغات قرار دهند ، بلکه با یک سازمان انقلابی مسلح مواجه بودند که هم از مزایای انقلابیگری ، انعطاف سازمانی و حمایت توده های مذهبی برخوردار است و هم از حمایتهای تدارکاتی و قانونی یک نظام سیاسی سود می برد . بنابراین در تاثیر تشکیل سپاه به شکل یاد شده ، مهمتر از تغییر موازنه قوا در داخل ، حاکمیت و نظام باید از تغییر بسیار شدید موازنه قوا به نفع انقلاب اسلامی در مواجهه با گروههای مخالف انقلاب اسلامی یاد کرد ( ضمیمه دارد ) .

962

نیروی هوایی جمهوری اسلامی ایران با صدور اعلامیه ای بار دیگر مراتب جانبازی خود را در پیشبرد اهداف عالی جمهوری اسلامی ایران اعلام کرد . در این اطلاعیه از اینکه در رسانه ها و محافل مردمی و انقلابی ، همافران را انقلابی تر از دیگر پرسنل نیروی هوایی می دانند و آنان را عزیزتر می دارند ، تلویحاَ انتقاد شده و نگاه یکپارچه به نیروی هوایی مورد تاکید قرار گرفته است . همچنین عنوان شدن انحلال ارتش نیز مورد سرزنش قرار گرفته است . در این اطلاعیه آمده است : ما پرسنل نیروی هوایی جمهوری اسلامی ایران به شهادت ملت غیور ایران و کلیه رسانه های گروهی ، همگی در این انقلاب اسلامی سهیم بوده ، با تقدیم شهیدانی به ندای رهبر عالیقدرمان لبیک گفتیم . اکنون نیز در نثار خون خویش برای پیشبرد اهداف عالی جمهوری اسلامی ایران جان برکف آمده ایم . ما می خواهیم به ملت قهرمان ایران بار دیگر ثابت کنیم که از بدو ورود به ارتش و پوشیدن لباس مقدس سربازی ، با ایمانی راسخ هدفی جز استقلال ، آزادی و فداکاری برای این مرز و بوم و ملت عزیزمان نداشتیم . در حالی که در طول سلطنت ننگین پهلوی رسالت مردمی ارتش ما در تاریکی خدمت به امپریالیسم خونخوار و خودکامگی شاه مخلوع رنگ باخت و این نیروی متشکل و رزمنده بجز تعداد معدودی از سرسپردگانش که منافع شخصی آنها همیشه رعایت می شد و تسلیم خواسته های شیطانی رژیم سابق بودند ، صدها هزار پرسنل دیگر راهی جز خاموشی نظیر همان راهی که در طول سالیان دراز سایر اقشار طی می کردند ، دنبال نمودند ، ولی در طول چندین و چند سال از پای ننشستند و علاوه بر اینکه درصدد آگاهی بیشتر برآمدند ، شهیدانی غیور نیز به پیشگاه ملت ایران تقدیم کردند .

در ادامه اطلاعیه آمده است : ما خواستار آنیم که واقع بینانه عمل کنیم و بنا به گفته امام ، راهمان را بدون توجه به توطئه های خائنانه مشتی مزدور ادامه خواهیم داد و برای پیشبرد این امر و جهت آگاهی خلق قهرمان ایران خواستهای خود را به شرح زیر اعلام می کنیم :

1 - کلیه پرسنل نیروی هوایی در این انقلاب و در کنار نیروهای خلق مسلمان ایران سهمی یکسان داشته اند ، لذا خواهشمند است چنانچه لازم به انتشار اخباری در مورد پرسنل این نیرو در رسانه های گروهی بود از طبقه بخصوصی نام برده نشود و به نوشتن پرسنل نیروی هوایی جمهوری اسلامی ایران و چنانچه موردی پیش آمد که کلیه نیروها را شامل می شد ، از پرسنل ارتش جمهوری اسلامی ایران نام برده شود که این خود شامل افسران ، همافران ، درجه داران ، کارمندان و سربازان
خواهد بود .

2 - با آگاهی به اینکه دستهای ریاکاری در کار است که نیروهای متشکل ارتش مردمی ما را از هم جدا سازد لذا هر روز آهنگی جدید سر می دهند و از انحلال ارتش صحبت به میان می آورند غافل از آنکه ارتش روز به روز شکل واقعی خود را باز می یابد و به رسالت مردمی خود واقف است و این خاری است که به چشم دشمنان ایران ، دشمنان حکومت جمهوری اسلامی این کشور فرو می رود ، لذا ما خواستاریم که رسانه های گروهی با آگاهی از این امر ، توطئه ها را در نطفه خفه کنند و به درج اخباری که به صحت و سقم آن اطمینان کامل ندارند ، اقدام ننمایند . ( 5 )

963

امیرانتظام ( سخنگوی دولت ) اعلام کرد : اکثر پرسنل نیروهای مسلح به سر کارهای خود بازگشته اند . وی گفت : تعداد بسیار کمی بازنگشته اند و تقریباً همه افراد به کارشان بازگشته اند . او در مورد پادگانها اشاره کرد که در اطراف تهران جا برای نگهداری نیروها زیاد هست و احتیاجی به همه پادگانهای داخل تهران نیست ، بنابراین می توانند برای پارکینگ مورد استفاده قرار گیرند . ( 6 )

964

امروز پاسداران انقلاب کمیته مسجد حاج ابوالفتح تهران با امام خمینی ملاقات کردند . امام آنان را با عنوان " پاسداران اسلام و لشکریان امام زمان " مورد تشویق قرار دادند و گفتند : انسان همیشه مبتلا به قدرتهای شیطانی است . گاهی قدرتهای شیطانی به صورت محمدرضا و گاهی قدرتهای شیطانی در باطن انسان است . مجاهده کنید ؛ شما الان مجاهدین اسلام هستید ، با نفس خودتان مجاهده کنید . مبادا در این پاسداری یک لغزشی پیدا کنید ؛ مبادا مردم از دست شما - خدای نخواسته - آزاری ببینند . شما پاسدارید ؛ پاسدار باید حفاظت کند ؛ حفاظت کنید برادران خودتان را ، کشور خودتان را ، به آن قدری که می توانید و حفاظت کنید نفس خودتان را از قوای شیطانی . ( 7 )

965

گروه رحمت الله مقدم مراغه ای ( استاندار آذربایجان شرقی ) موسوم به " جنبش رادیکال ایران " در نامه سرگشاده ای از آقای مهدی بازرگان ( نخست وزیر دولت موقت ) خواست تا نام کلیه اعضای شورای انقلاب را منتشر کند و نیز فعالیت دادگاههای انقلاب و کمیته های اسلامی را زیر کنترل خود قرار دهد . این جنبش در نامه سرگشاده خود سؤال کرد : اگر اعضای شورای انقلاب ، انقلابی هستند ، چرا باید در خفا بمانند ؟ چرا نباید مردم آنها را بشناسند ؟ از نظر جنبش رادیکال ، عدم دخالت دولت در محاکمات دادگاههای انقلابی که هیچ چیز آنها بر اصول بین المللی و نه بر قوانین حقوقی بشر انطباق ندارد ، از نخست وزیری که خود سابقاً رییس جمعیت ایرانی دفاع از آزادیها و حقوق بوده است ، غیرقابل قبول می باشد . در پایان ، جنبش رادیکال ایران پیشنهاد کرد که یک سازمان سیاسی وسیع با شرکت اقشار ملت مؤمن به انقلاب و آزادی و استقلال ایران ، به منظور جستجوی راه حلهای اساسی و منطقی برای گشودن مشکلات و گسترش مجدد اخلاق و از بین بردن نومیدی که بر مردم و ملت مستولی شده است ، به وجود آید . ( 8 )



966

شخصی که خود را نماینده گروه فرقان معرفی کرد ، در تماسی با خبرگزاریهای بین المللی نام چند تن دیگر را که در لیست ترور این گروه قرار دارند ، اعلام کرد . گوینده ضمن اعلام اینکه به قتل رساندن [ آیه الله شهید ] مطهری برای اجرا کردن ایده آلهای بعدی آنها بوده است ، گفت که در لیست فرقان نفرهای بعد ی : ابراهیم یزدی ، مهدوی هادوی ( دادستان کل ) ، صادق قطب زاده ، عباس امیرانتظام و تمام اعضای شورای انقلاب هستند . گوینده مدعی بود که نامها و عکسهای همه اعضای شورای انقلاب را در اختیار دارد . ( 9 )

967

امروز ( 16/2/58 ) دو مراسم همزمان و جداگانه در دانشگاه صنعتی شریف ( آریامهر سابق ) و دانشگاه تهران با عنوان بزرگداشت سالروز شهادت مجید شریف واقفی برگزار شد . [ وی در سال 1351 از اعضای مرکزیت سازمان مجاهدین خلق بود و در سال 1353 دیگر رهبران این سازمان که مارکسیست شده بودند ، به هنگام حضور در یک قرار سازمانی ، وی را به قتل رساندند و جسد وی را نیز برای جلوگیری از افشای حوادث و تحولات داخل سازمان سوزاندند . مرکز ] مراسم دانشگاه صنعتی شریف را سازمان مجاهدین خلق برپا کرده بود ( 10 ) و مراسم دانشگاه تهران را دانشجویان مسلمان دانشگاه تهران برگزار کردند . ( 11 )

سازمان مجاهدین خلق از قبل با عنوان " ادامه دهنده راه شهید مجید شریف واقفی " و با مرزبندی با دیگر نیروهای مذهبی که به سرزنش قاتلان وی می پرداختند ، اعلام کرده بود که بجز مراسم دانشگاه شریف مراسم دیگری ندارد و به این ترتیب به مراسم دانشگاه تهران مهر عدم پذیرش زده بود . برپاکنندگان مراسم دانشگاه تهران نیز با دعوت از ابوالحسن بنی صدر به عنوان سخنران و سپس قرائت بیانیه ها و قطعنامه ای که برخی مواضع مذهبی و هواداری از انقلاب اسلامی در آن لحاظ شده بود ، در عمل با مجاهدین خلق مرزبندی نشان دادند .

در مراسم دانشگاه شریف ، موسی خیابانی ضمن یک سخنرانی مفصل ، رهبران مارکسیست شده سازمان مجاهدین خلق در سال 1354 را " اپورتونیست های چپ نما " خواند و گفت : ما بر آن نیستیم که مجید را بزرگ کنیم و از او شخصیتی خارق العاده و افسانه ای بسازیم ، این کار فرصت طلبان و راست گرایان است که او را بزرگ می کنند تا در جهت اهداف نابحق خود استفاده کنند ؛ مجید هم یک انقلابی بود همانند انقلابیون دیگر . ما بین مارکسیستها و اپورتونیستها فرق قائلیم . بگذاریم ما را متهم کنند ، اما در گفتن حقیقت ، از گفتن حقیقتی که اگر گفته نشود موجب انحراف نیروها می شود نباید خودداری کرد ؛ باید چنین حقیقتی را گفت : بگذارید ما را متهم کنند .

خیابانی افزود : چون اپورتونیستها با ادعای مارکسیستی به ما ضربه زدند ، پس همه مارکسیستها ، را به یک چوب برانیم ؟ نه ، این مخالف آموزش قرآن است ؛ این بر ضد ما تبدیل می شود ؛ این باعث می شود که خودمان به عقب برویم ؛ به ارتجاع برگردیم ، باید مرزها را حفظ کرد . برای یک عنصر انقلابی برای یک سازمان انقلابی این یک ضرورت است که همیشه متوجه تهدید اصلی باشد ، چه
اگر غفلت کند دچار آن تهدید و خطر خواهد شد و از مسیر اصولی خارج و به انحراف کشیده خواهد شد . در آن روز تهدید اصلی این بود که در برخورد با جریان اپورتونیستی به راست برویم ، به سوی قهقراء برویم ، به ارتجاع برویم . به دستاوردهای خودمان پشت کنیم ، در نظرهای اصولی خودمان تجدید نظر کنیم

ما اگر واقعا به مجید احترام می گذاریم ، به پیام مجید ، به برخورد اصولی او باید وفادار باشیم ؛ در این صورت پیروزی با ما خواهد بود ؛ در غیر این صورت شکست نصیب ما خواهد شد ، چرا که در جهان قوانین سختی وجود دارد که هر کسی این قوانین را زیر پا بگذارد تاوانش را باید بپردازد . امروز نیز در جامعه باید امپریالیسم آمریکا ، دشمن اصلی را فراموش نکنیم . امروز وضع بغرنجی در میهن ما وجود دارد ؛ شرایط بسیار پیچیده ای برقرار است ؛ تا وقتی که رژیم شاه خائن بود ، دشمن اصلی به عیان و به وضوح برای همه آشکار بود اما امروز در شرایطی که رژیم ساقط شده ، موضوع کمی پیچیده تر است . باید دشمن اصلی را فراموش نکنیم ؛ باید تمام نیروهایمان را در جهت مبارزه با دشمن اصلی به کار ببریم ؛ باید تمام تفنگهایمان را به سوی دشمن اصلی بگیریم ؛ در غیر این صورت اگر از این مسیر منحرف شویم ، در واقع آب در آسیاب دشمن ریخته ایم . همین حرکت جنون آمیز مشکوک ترور استاد مطهری را در نظر بگیرید که با هیچ منطقی قابل توجیه نیست . چه کسانی از این کار سود می برند ؟ این به معنی فراموش کردن دشمن اصلی بود ؛ این به معنی خدمت به دشمن اصلی بود ؛ خدمت به امپریالیسم ؛ یا کوششهایی را در نظر بیگرید که در این جامعه به عمل می آید از طرف بعضی ها تا باز به نحو دیگری ، مردم دشمن اصلی را فراموش کنند . در حالی که امام خمینی بر امپریالیسم آمریکا به عنوان دشمن اصلی تاکید کرده اند ، برای ما تعجب آور و اسباب تأسف است که می بینیم کوششهایی می شود تا نیروی مردم در جهت دیگری سوق داده شود . ( 12 )

سازمان " پیکار در راه آزادی طبقه کارگر " که خود از " تغییر مواضع ایدئولوژیک " سازمان مجاهدین خلق و از دل آن سازمان پدید آمده است و کشتن و سوزاندن شریف واقفی ، اصلاً مرحله ای از تأسیس این سازمان محسوب می شود نیز با انتشار بیانیه ای مواضعی مشابه آنچه که موسی خیابانی گفته است ، مطرح کرد . در این بیانیه آمده است : مجاهد شهید مجید شریف واقفی قربانی یک عمل اپورتونیستی و تروریستی شد . عاملان این اقدام ضدانقلابی از آنجا که درک ناصحیح و انحرافی از حل تضادهای درون خلق داشتند ، اختلاف و تضادی را که با برخورد انقلابی و به طریق مسالمت آمیز قابل حل بود ، به آنتاگونیسم کشاندند .

در این بیانیه با اشاره به این نکته که دامن زدن به اختلافهای درون خلقی و مرامی و مسلکی برای منحرف کردن ذهن توده ها از دشمن اصلی خود ( امپریالیسم و ارتجاع ) است ، آمده است : خلوص و ایمان انقلابی همه نیروهای رزمنده ضدامپریالیست و ضدارتجاع ایجاب می کند که هر چه بیشتر راه را بر سوءاستفاده های نیروهیا مرتجع و اپورتونیست ها و گرایشهای فاشیستی نوظهور ، با هوشیاری انقلابی ببندیم و در دام آنها نیفتیم . ( 13 ) ( ضمیمه دارد . )



اما در مراسم دانشگاه تهران ، که آشکارا شأن حمایت از نظام جدید و مخالفت با گروههایی همچون مجاهدین خلق را دارد ، ابوالحسن بنی صدر سخنرانی کرد . وی گفت : شریف واقفی قربانی روشهایی شد که در قرآن به آن روشهای طاغوتی و در دوران ما استالینی نامیده می شود . آنها [ که ] شریف واقفی را کشتند ، می خواستند ضعف خودشان را بپوشانند .

بنی صدر در ادامه سخنانش گفت : کسانی که به طور روزمره قرار و قاعده استالینیسم را به صورت یک روش تخریبی به کار می برند و برای تولید آن به این دروغ متوسل می شوند که در صورت شکست ، یا نیروی فاشیست به قدرت می رسد یا کمونیست ، دروغ محض می گویند ، چون [ این ] مسأله به هیچ وجه عملی نیست . آنها باید بدانند که اسلام جز برای مستضعفان بیان دیگری ندارد . اگر ما شکست بخوریم چیزی به عنوان " ایسم " در این مملکت به وجود نخواهد آمد ، چون پیروزی فاشیسم مساوی است با انهدام جامعه . به هرحال چنانچه این تبلیغات در میان مارکسیستها وارد شود متعلق به فاشیسم است . من از مارکسیستها می خواهم فرصت طلبها را از بین خودشان برانند . اما در این سه راه هرچه تحریک و شایعه سازی بوده ، دست شما نیز در آن دخالت داشته است . بیایید زبان دروغ را رها کنیم . ( 14 )

در این مراسم قطعنامه ای به شرح زیر خوانده شد :

1 - هرگونه توطئه و خیانت را از جانب هر گروه ، چه منافقین زخم خورده داخلی و چه ارتجاع وابسته به رژیم منحوس شاهنشاهی که من غیرمستقیم در مسیر تمایلات اجانب [ و ] امپریالیستهای شرق و غرب عمل می نمایند ، بشدت محکوم می نماییم . 2 - ما خواهان مجازات قاطعانه عاملین ترور ناجوانمردانه استاد مطهری می باشیم و از ملت قهرمان ایران تقاضامندیم دولت را در تحقق این امر یاری نمایند . 3 - از ارکان انقلاب اسلامی ، تبلیغات اسلامی است . ما از ملت و دولت اسلامی ایران می خواهیم که خیانتها و دروغهایی را که روزنامه های وابسته به نیروهای باطل در ورق پاره های خود انشاء می نمایند ، جدا افشا نمایند . 4 - ما روزنامه های ننگین را خائن به انقلاب اسلامی ایران می دانیم و نسبت به آنها اعلام جرم می نماییم . 5 - ما موضع دولت را در قبال رژیم مصر که با الهام از فرمان امام اتخاذ گردید ، تایید می کنیم و نیز آرزومندیم که دولت در قبال حکومت افغانستان و جنایتهایی که این رژیم پلید با حمایت سوسیال امپریالیسم شوروی انجام می دهد ، موضع قاطعتری اتخاذ کرده و لااقل صدای خلق مسلمان افغانستان را به گوش ملتهای جهان برساند . ( 15 )

در این مراسم همچنین بیانیه دانشجویان مسلمان دانشگاه تهران خوانده شد که به گزارش روزنامه کیهان در آن آمده بود : دستهای پلید ناکثین و جنایت پیشگان همیشة تاریخ این چهره های منافق که رسالت تاریخی شان شکست دادن نیروهای خدایی و رسولانش است ، از پیشگاه خلقمان کوتاه یاد . ما دانشجویان مسلمان دانشگاه تهران ضمن ابراز تنفر شدید از این ناکثین و خیانت پیشگان ، در پیش گاه خدا پیمان می بندیم که راه شهید " مجید شریف واقفی " این چهارمین شهید ایدئولوژیک تشیع سرخمان را ادامه خواهیم داد و تا برقراری و ایجاد یک جامعه توحیدی در حاکمیت " الله " از پای نخواهیم نشست . ( 16 )



968

سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی در اطلاعیه شماره 7 خود با اعلام مواضعی مشابه شرکت کنندگان در مراسم سالروز شهادت شریف واقفی در دانشگاه تهران و برخلاف تاکیدهای سازمان های مجاهدین خلق و پیکار ، خواستار مجازات مسببین قتل وی شد . متن کامل این اطلاعیه چنین است :

بسم الله الرحیم الرحیم ؛ سالروز شهادت پرافتخار مجاهد شهید مجید شریف واقفی را گرامی می داریم . خون پاک این برادر مجاهد که در جریان درگیریهای ایدئولوژیک به خاطر اعتقادش بر خاک ریخت رسواگر و پرده در خیانتی شد که علیه اسلام و ملت شکل می گرفت . در اینجا از تجزیه وتحلیل ایدئولوژیکی علل فاجعه می گذریم و این عمل فاشیستی - تروریستی را ( که به قتل ناجوانمردانه او و برادر مجاهدش مرتضی صمدیه لباف و تعدادی دیگر منجر شد ) بشدت محکوم می کنیم و خاطرنشان می سازیم که این افتخاریست بزرگ برای شهیدان مقاوم این فاجعه و لکه ننگی در تاریخ مبارزه ها برای قاتلانشان . ما در طلیعه جمهوری اسلامی خواستار مجازات قاطعانه مسببین این جنایتها هستیم . ( 17 )

ضمیمه خبر شماره 961

پس از پیروزی انقلاب اسلامی ، تعدادی از سازمانهای سیاسی - نظامی موجود ( گروههای چپ غیرمذهبی که معتقد به روش مسلحانه بودند و مجاهدین خلق ) برای حذف نیروهای مسلح به جامانده از رژیم گذشته و به دست گرفتن مهار و جهت گیری انقلاب ، در گوشه و کنار کشور فعالیت شدیدی را آغاز کردند . اینان از حمایت طیف وسیعی از گروههای مختلف ملی گرا ، لیبرال دمکرات و سوسیال دمکرات - که وجه اشتراک همه آنها مخالفت با جایگزینی نظام اسلامی به جای رژیم گذشته بود - بهره می بردند . چنانچه در آن هنگام که جانشینی برای ارتش متصور نبود تلاش اینان به نتیجه ( انحلال ارتش ) می رسید ، نظام جدید بدون نیروی نظامی سازمان یافته و بدون ارتش بسیار آسیب پذیر می گردید و این گونه سازمان ها می توانستند با ادعای " ارتش خلقی " جایگزینی برای ارتش ، سپس برای حاکمیت جدید باشند ؛ با این انگیزه ، ارتش آماج حملات شدید اینان قرار گرفت و انحلال آن با تبلیغاتی گسترده تقاضا می شد .

از سوی دیگر ، ضرورت دفاع مسلحانه از انقلاب در برابر هجوم دشمنان داخلی و خارجی و به تبع آن ، نیاز به نیرویی سازمان یافته که پاسدار انقلاب باشد ، در میان شخصیتها و گروههای مذهبی - انقلابی ، چه در سطح مسؤولان بالای حکومتی ، چه در میان توده ها و جوانان انقلابی ، احساس می شد . نیروهای مذهبی از یک سو نمی توانستند به ارتش موجود اکتفا و اعتماد کنند ( زیرا هم ترمیم کردن آسیبهای جدی که ارتش دیده بود و برقراری نظم و نسق جدید و مطلوب در آن و هم دگرگون شدن فرهنگ خاص شاهنشاهی آن که به طور گسترده در ارتش تزریق شده بود ، در جهت فرهنگ جمهوری اسلامی ، برنامه هایی سنجیده و زمانی مناسب نیاز داشت ) و از سوی دیگر ، فشار و تهدید گروههای مخالف را احساس می کردند ؛ فشار سیاسی و تبلیغاتی این گروهها ، پشتوانه نظامی خود را برای خود حفظ کرده بودند و تداوم حفظ آن ، رسماً خود اعلام می کردند .

پس از درک این وضعیت و با توجه به ضرورت ایجاد هرچه سریعتر نیرویی نظامی - انقلابی که هم پشتوانه
قدرت سیاسی نظام جدید باشد و هم بتواند انواع توطئه های محتمل را خنثی کند ، چند گروه مذهبی - انقلابی به طور جداگانه دست به کار شدند و هسته هایی تشکیل دادند که بعداً با تجمع و وحدت آنان ، " سپاه پاسداران انقلاب اسلامی " پدید آمد .

آنچه در مصاحبه های اولیه سران دولت موقت در روزشمار حاضر بازگو می شود مربوط است به یکی از این گروهها که ابتدا با نظریه ایجاد چیزی شبیه یک " گارد ملی " مطرح شد ، اما در عمل ، به دلیل نوع عقیده اکثریت قاطع دست اندرکاران آن ، " طرح پاسداری از انقلاب اسلامی " جایگزین اندیشه و هدف مزبور شد که گزارش مختصر آن ، چنین است :

دولت موقت که از استقلال عمل کمیته های انقلابی دل خوشی نداشت و نیز به علت فروپاشی قوای انتظامی و نظامی ، فاقد ابزار لازم برای اعمال حاکمیت بر کشور بود ، درصدد برآمد تا نیروی مسلح در چارچوب نظریه " گارد ملی " به وجود آورد ؛ به همین منظور ، حجت الاسلام حسن لاهوتی حکمی از امام برای تشکیل این نیرو دریافت کرد و دولت موقت نیز دکتر ابراهیم یزدی را به عنوان معاون نخست وزیر در امور انقلاب ، مامور کرد که با آقای لاهوتی همکاری کند و آنها با جلب همکاری عده ای از اعضای اتحادیه انجمنهای اسلامی دانشجویان ایران در امریکا و کانادا - که از گذشته با دکتر یزدی مرتبط بودند - ساختمان ساواک را در خیابانی سلطنت آباد ، نگارستان هشتم مقر اصلی خود قرار دادند و در مراکزی چون هنگ نوجوانان ( مکان مورد استفاده برای دانشگاه امام حسین و دافوس کنونی سپاه ) و پادگان سعدآباد ، با کمک عده ای از جمله برخی تکاوران تیپ نوهد ، به جذب و آموزش سیاسی ، عقیدتی و نظامی داوطلبان پرداختند . این گروه از همکاری افرادی چون محمد غرضی ، صباغیان ، محسن رفیق دوست ، محسن سازگارا ، علی محمد بشارتی ، دانش ، حسن عابدی جعفری و برخوردار بودند . چنانکه ذکر شد ، این گروه به دلیل گرایشهای فکری ( حزب اللهی ) اکثر اعضای آن ، تقریبا بطور کامل جذب جریان کلی تحت عنوان رسمی " سپاه پاسداران انقلاب اسلامی " شد ؛ تنها بقایایی از آن بعدها در قالب ستاد جنگهای نامنظم دکتر چمران ، حرکتی جداگانه را ادامه دادندکه پس از شهادت دکتر چمران و جذب بخشی از آن به سپاه ، بکلی منحل گردید .

تشکیلات دوم مربوط است به گروهی از عناصر مسلمان و انقلابی از جمله عده ای از زندانیان سیاسی نظام پیشین که در مبارزه با رژیم گذشته معتقد به تشکیلات و مبارزه مسلحانه و مخفی بودند . اینان برای حراست از دستاوردهای انقلاب اسلامی و مقابله با توطئه های مسلحانه احتمالی عناصر رژیم سلطنتی ( مانند اقدام به کودتا ) و نیز برای خنثی کردن تهدید اقدام مسلحانه سازمانهایی همچون چریکهای فدایی و مجاهدین خلق و دیگر گروههایی که آشکارا معاند نظام جدید بودند ، مستقل از جریان اول ، با استقرار در پادگان جمشیدیه اقدام به ایجاد تشکلی با عنوان " سپاه پاسداران انقلاب اسلامی " کردند . افرادی چون جواد منصوری ، عباس آقازمانی ( ابوشریف ) ، عباس دوزدوزانی ، ابراهیم حاج محمدزاده که افرادی چون محمد منتظری و یوسف کلاهدوز نیز به آنان اضافه شدند ، به کمک آیت الله موسوی اردبیلی ( از اعضای شورای انقلاب ) ، این اقدام را با نظر مساعد شورای انقلاب انجام دادند .

تشکیلات سوم مربوط به سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی است . این سازمان که در ارتباط با آیت الله مطهری و برخی از اعضای جامعه مدرسین حوزه علمیه قم بود ، با ادغام هفت گروه مذهبی - انقلابی ، پس از پیروزی انقلاب اسلامی به وجود آمد ، سپس به طور علنی و رسمی اعلام موجودیت کرد [ ر . ک . به روزشمار 7/2/58 ] . سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی یک تشکل سیاسی - نظامی بود که بخش نظامی خود را در اختیار سپاه قرار داده بود ، اما بتدریج سپاه هویت یافت و نظام نیز تثبیت شد و از این رو که مطابق نظر امام ، عناصر و اعضای گروههای اسلامی یکی
از دو تشکل سپاه یا سازمان خود را بایستی انتخاب می کردند ، سرانجام حساب سپاه بکلی از سازمان مزبور جدا شد .

آخرین گروه قابل ذکر با عنوان " پاسا " تحت کنترل و نظارت حجت الاسلام محمد منتظری قرار داشت که عمدتاً عده ای از عناصر مبارز را که در لبنان آموزش چریکی دیده و برای مبارزه با رژیم شاه به کشور برگشته بودند ، دربرمی گرفت . بخشی از این گروه بعدها در هستة جمشیدیه ادغام شد و بخشی دیگر مدتی با عنوان ساتجا ( سازمان انقلابی توده ای جمهوری اسلامی ) مستقلاً ادامه حرکت داد .

به این ترتیب چهار گروه مسلح و مستقل با هدفی یکسان است ( حراست از انقلاب اسلامی ) و با مشی تقریباً مشابه به وجود آمده بودند که هر یک برای خویش تعهد و رسالت پاسداری از انقلاب اسلامی را قائل بود . این امر بدون تردید می توانست از لحاظ تشکیلاتی ، اداری ، انجام دادن وظایف ، ماموریتها ، تعیین برنامه و مشی سیاسی و مدیریت و نحوةرابطه با دولت موقت و اختلافها و اصطکاکهایی را در پی داشته باشد . از این رو ضرورت ادغام تمام هسته ها ، جریانها و تشکلهای مذهبی - انقلابی مسلح و ایجاد سازمان و تشکیلات منسجم و هماهنگ نظامی ، علاوه بر کمیته ها که وظایف صرفاً انتظامی داشتند ، هر روز بیش از پیش احساس می شد . این مسأله در شورای انقلاب طرح و سرانجام تصمیم گرفته شد که آقای هاشمی رفسنجانی با هماهنگ کردن این گروهها و یکپارچه کردن آنها ، سپاه پاسداران انقلاب اسلامی را شکل دهد . وی برای تحقق این هدف ، یک گروه دوازده نفره را از اعضای اصلی گروههای یاد شده به وجود آورد ( هسته شهید منتظری در هسته پادگان جمشیدیه ادغام شد و عملاً یکی شدند ) . در این گروه دوازده نفره از طرف آقای لاهوتی ، آقایان : محسن سازگارا ، محمد غرضی ، اصغر صباغیان ، محسن رفیق دوست و از طرف گروه مستقر در جمشیدیه ، آقایان : یوسف کلاهدوز ، عباس دوزدوزانی ، جواد منصوری و ابوشریف ( عباس آقازمانی ) و از مجاهدین انقلاب اسلامی ، آقایان محمد بروجردی ، مرتضی الویری ، یوسف فروتن و محسن رضایی شرکت داشتند . همان طور که ذکر شد بخشی از جریان مسلح مرتبط با محمد منتظری در جریان جمشیدیه ادغام شده بود و بخشی دیگر با شأنی دیگر راه خود را می رفت و عملاً ادعایی مستقل از جریان جمشیدیه در این ادغام نداشت . از این گروه دوازده نفر ، سه نفر یعنی آقایان محسن رضایی ، محسن رفیق دوست و عباس دوزدوزایی به عنوان نماینده گروههای سه گانه فوق در اواخر فروردین 1358 در قم به دیدار امام خمینی رفتند تا حکم تعیین تکلیف سپاه را از ایشان بگیرند . به گفته حاضران ، در این دیدار امام برخلاف جهت گیری مورد نظر دولت موقت - که نیروی مسلحی زیر نظر دولت با مضمون " گارد ملی " را دنبال می کرد - جهت گیری دیگر ، یعنی ایجاد یک نیروی مسلح مکتبی مستقل از دولت موقت برای پاسداری از انقلاب اسلامی را مورد تایید و تاکید قرار دادند و خطاب به حاضران عملاً دستور تشکیل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی را زیر نظر شورای انقلاب صادر کردند . در پی این فرمان ، گروه دوازده نفره اساسنامه ای را در 9 ماده و 9 تبصره تهیه کرد که به تصویب شورای انقلاب رسید . به دنبال آن ، شورای فرماندهی سپاه تشکیل گردید و اعضای آن احکام خود را از شورای انقلاب دریافت کردند . به این ترتیب در دوم اردیبهشت 1358 سپاه پاسداران انقلاب اسلامی با انتشار بیانیه ای رسماً اعلام موجودیت کرد .

پیدایش و توسعه سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و سیر تحول و تطور آن ، خود مبحث مفصلی است که فعلاً ( مقطع زمانی جلد اول روزشمار جنگ ) مجال و مناسبت آن نیست و در آینده در مقطعی مناسب به آن پرداخته خواهد شد .

این گزارش مختصر را با نکات تحلیلی زیر که مسیر تشکیل سپاه را بهتر نمایان می کند به پایان می بریم .



1 - در انقلاب اسلامی ایران هیچ سازمانی در " مرحله نفی " ( واژگون کردن رژیم شاهنشاهی ) نقش تعیین کننده نداشت که بتواند - یا به خود حق بدهد - سرنوشت کشور و مردم انقلاب کرده را در " مرحله تاسیس " نظام جدید ، به طور تشکیلاتی و سیستماتیک در دست بگیرد ؛ به بیان دیگر ، بار انقلاب بردوش مردم قرار داشت . بنابراین ، نظام جدید به دور از مصالح گروهی و صرفاً متکی به عقیده توده ها تاسیس شد ، اما سبب امیدواری مخالفان انقلاب نیز بود ؛ آنان امید داشتند که نظام جدید نتواند با سازمانهای سیاسی - نظامی موجود مقابله کند .

2 - انگیزه های تشکیل سپاه از دوسو ( مسؤولان و توده های حزب الله ) می جوشید و قوی بود .

3 - وجود عنصار حزب اللهی انجمنهای اسلامی خارج کشور ، به طور اصلی و نیز تا حدی جوانان آموزش دیده در سازمان امل و تیپ 23 نوهد ، در گروه مرتبط با دولت موقت قابل توجه است ، این جریان از زمینه های مردمی موجود هم بهره می برد .

4 - گروه جمشیدیه از زندانیان سیاسی زمان شاه شکل گرفت . اندیشه این گروه قبل از پیروزی انقلاب ایجاد تشکیل مخفیانه بود ، ولی با پیروزی انقلاب به فکر اقدامهایی آشکار اما سازمان یافته افتادند .

5 - سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی که قبل از پیروزی انقلاب پایه گذاری شده بود ، در مقابله با دیگر گروهها ، بیشترین سابقه کار تشکیلاتی را داشت . گروههای تشکیل دهنده این سازمان که قبل از پیروزی در زندان و خارج آن در قالب سازمانهای مخفی مرسوم کار می کردند ، در آغاز انقلاب متحد شدند و با یک تشکل واحد ، از سویی مسأله فعالیت آشکار را در قالب سپاه دنبال می کردند و از سوی دیگر به جهت آینده نگری خود و پرهیز از انهدام در برابر حوادث غیرمترقبه ، هنوز حفظ تشکیل غیرآشکار برایشان اصل بود . اختفای بخشی از آن تشکیلات بعداً در مبارزه با گروه فرقان و نیز کردستان به کار آمد .

6 - ایجاد یک تشکیلات مستعد سیاسی - نظامی از نظر جذب نیروهای با استعداد و بهره گیری از توان انقلابی جوانان کشور نیز اهمیت داشت و اتفاقا اگر این قدرت جذب از ابتدا گسترده و وسیع بود ، بسیاری از جوانان مذهبی به جای اینکه در اوایل پیروزی انقلاب جذب منافقین ( مجاهدین خلق ) شوند ، جذب سپاه می شدند ؛ همان طور که بعد از شکل گرفتن سپاه و مشخص شدن هویت انقلابی آن ، فعالیترین نیروها و کادرها جذب سپاه می شدند ؛ همان طور که عملاً مرکزی برای کادرسازی و تحویل آن به بخشهای مختلف نظام اسلامی گردید . همچنین در جذب نیروهای با تجزیه نظامی ، اعم از آنان که سابقه چریکی در داخل کشور یا فلسطین داشتند و نیز ارتشیان متعهد بسیار مؤثر بود .

7 - آن طور که در متن روزشمار آمده است ، واکنش گروهها نسبت به تشکیل سپاه خیلی خصمانه بود ، زیرا گروههای مزبور با آشنایی که از عناصر اصلی سپاه ( زندانیان سیاسی و گروههای فعال مخفی ) داشتند ، امید خود را برای دردست گرفتن انقلاب متزلزل می دیدند ؛ بخصوص منافقین که به علت درک بیشتر مسأله فوق و نیز چون خود را در خانواده های مذهبی با نفوذ می یافتند و از چپ غیرمذهبی امیدواری بسیار بیشتری داشتند ، از این رو شدیدترین دشمنی را با سپاه نشان دادند .

8 - دربارة اهمیت سپاه قابل ذکر است که سپاه در حوادث سنندج ، مهاباد و گنبد طی ماههای اول فروردین 58 ( مذکور در کتاب ) حضور نداشت ، زیرا هنوز تشکیل نشده بود ؛ اگر چنین بود ( اگر سپاه تشکیل شده بود ) سرانجام آن حوادث مسلماً به گونه ای دیگر می شد .

ضمیمه خبر شماره 967

در مورد " سازمان پیکار در راه آزادی طبقة کارگر " و نوع رابطه و سنخیت آن با سازمان مجاهدین خلق در
کتابهای آتی بحث خواهد شد . در اینجا تنها به مطالبی از کتاب " تروریسم ضدمردمی " از انتشارات دفتر سیاسی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی اکتفا می شود در بخش منافقین و سازمان پیکار " زیر عنوان " مختصری از سابقه روابط دو سازمان " چنین آمده است :

سازمان پیکار یکی از چپ روترین گروههای مارکسیستی ایران بعد از انقلاب به شمار می رفت . اینکه می گوییم " به شمار می رفت . " و نمی گوییم : به شمار می رود . " برای آن است که در حال حاضر ( دی ماه 1361 زمان انتشار کتاب مرکز ) با متلاشی شدن مرکزیت و دستگیری و اظهار ندامت عناصری چون حسین روحانی ( جزو اولین کادرهای منافقین از سال 1344 و عضو مرکزیت از سال 1348 ؛ نویسنده غالب کتابهای ایدئولوژیک از جمله " ساخت سازمان " ؛ از رهبران سازمان هنگام اعلام تغییر مواضع ؛ مرکزیت پیکار و مغز متفکر این سازمان در هنگام دستگیری ) می توان کار سازمان پیکار را تمام شده دانست .

این سازمان در ادامه حرکت متکی بر التقاط سازمان منافقین خلق بتدریج امکان وجود یافت و در سال 1354 با دست زدن به تصفیه خونین آن دست از عناصر سازمان که پایبندی به مذهب نشان دادند و با خیانتهای شرم آور امثال " افراخته " اعلام حضور کرد . نام قبلی این گروه ، " سازمان مجاهدین خلق بخش مارکسیستی - لنینیستی بود . " که در آستانه پیروزی انقلاب با تصفیعه چند عنصر ، نام خود را به " سازمان پیکار در راه آزادی طبقه کارگر " تغییر داد .

به دلایلی از جمله سوابق ننگین سالهای قبل از انقلاب و به دلیل انفعال آشکار در جریان شکل گیری انقلاب ( بیش از دیگر گروهها ) و به واسطه بی نقش بودن و سهمی برای خود ندیدن در دوران پس از انقلاب ، پیکار زمینه مناسبی برای جذب هوادار نداشت . در حالی که فدایی ها و منافقین دو قطب اصلی جذب نیرو در فضای پس از انقلاب در میان دسته های خاص از جوانها بودند ، پیکار با اتخاذ شیوه هایی از جمله انتقادهای تند و آشکار به گروهها و رک گویی در آنچه دیگر گروهها در لفافه و پس از آوردن مقدمه و زمینه چینیهای فراوان می گفتند ، سعی می کرد هواداران دیگر گروهها را از آنها جدا کرده و به خود متمایل کند .

پیکار خود را وارث حقیقی بنیانگذاران سازمان منافقین خلق و نتیجه تکامل این سازمان می دانست و این از نحوه تجلیل هایی که در اولین شماره های نشریه " پیکار " از افرادی چون " حنیف نژاد " و " رضایی ها " می کرد ، بخوبی آشکار است . علاوه بر این ، رهبران پیکار ( حسین روحانی و علیرضا سیاسی و دیگران ) عموماً از سران منافقین خلق بودند که مارکسیست شدند و بعد پیکار را به وجود آوردند . بنابراین ، درگیری بین این سازمان و منافقین که آنها نیز خود را وارثان بنیانگذاران منافقین خلق می دانند ، از سال 1354 تا حال وجود داشته است . در این برخوردها ابتدا پیکار که تندتر و خشن تر بود ، قویتر از منافقین عمل می کرد ، ولی با اوجگیری مبارزه تحت رهبری امام و بخصوص بعد از پیروزی انقلاب اسلامی ، منافقین به دلیل پوشش دروغین " اسلام راستین " در مقایسه با الحاد آشکار پیکار ، موضع برتری را به دست آوردند ، ولی بعکس " پیکار " ، برخورد منافقین با پیکار بسیار ملایم بود . در حقیقت پیکار برای منافقین جزو دوستان و همرزمانی به شمار می آمد که از روی ندانم کاری و کودکی سیاستهای نادرسی در پیش گرفته و به دشمن مشترک و اصلی - یعنی ارتجاع - استفاده می رسانده است

از نظر منافقین بین آنها و پیکار تنها نوعی رقابت در درون یک جبهه مطرح بود و منافقین تا آخرین روزهای متلاشی شدن پیکار فقط از اینکه آنها با کارهایشان به ارتجاع کمک می کنند ، می نالیدند - نه چیزی بیشتر - و بعد از یقین به برچیده شدن بساط پیکار بود که سازمان منافقین سیاست پیکار را در مورد شورای مقاومت - آنهم تنها در همین مورد - ضدانقلابی می خواند .

پیکار نزدیکترین گروه به منافقین است ، چرا که هم از لحاظ تئوری و نظام فکری بسیار به یکدیگر نزدیکند و
در پاره ای زمینه ها پایه های مشترکی دارند و از یک آبشخور تغذیه می کنند ( بخصوص در ابعاد سیاسی ، اجتماعی ، فلسفی ) و هم اینکه پیکار از بطن سازمان منافقین پدید آمده ، مقداری از خصلتها ، فرهنگ و نظرهای سازمان را در خود دارد . اگر به گرایشها و میلهای سیاسی ، اعتقادی و اخلاقی اعضای بالای سازمان در زندان [ شاه ] و نیز بعد از انقلاب اسلامی بدقت نظر کنیم ، واقعیت و صحت گفتار بالا ثابت می گردد و حتی شایعه هایی که پس از انقلاب در مورد تنی چند از کادر مرکزی ( موسی خیابانی و ) مبنی بر پیکاری شدن آنها - نه الزاماً به معنای پیوستگی تشکیلاتی - وجود داشت ، مقدار زیادی از همین واقعیت ناشی می گردد و زمینه نشر و ترویج این گونه شایعه ها را از این گرایشهای قوی در سازمان مجاهدین فراهم و مهیا می نماید .

اما همانطور که اشاره شد دلیل برتری و امتیازی که منافقین از آن برخوردار بودند ، رنگ و پوشش مذهبی بود ؛ چرا که در جامعه اسلامی - مذهبی ایران به تجربه ثابت گشته که نیروهای غیرالهی و یا ضدخدایی نمی توانستند و نمی توانند پایگاه و موقعیت مستحکم و درازمدتی به دست آورند و اگر توانسته اند ، پیروزیهای لحظه ای و مرحله ای بوده که آینده چشمگیری نداشته است ، اما منافقین از این ویژگی مبرا بودند و آنها توانستند با حفظ پوشش مذهبی و اسلامی خود ( حتی در حد رقیق و ضعیف آن ) ، جایگاههایی را به دست آورند و حفظ نمایند سازمان در عین حالی که عوامفریبانه خود را مقید به اعمال و رعایت یک سلسله اصول و نکات مذهبی اسلامی می بیند ، مجبور است که به نظرها و گفته های قاطعانه و صریح پیکار در چاچوب بینشی مشترک پاسخ گفته و با موضع گیری خود ، او را محکوم به رفتارهایی " کودکانه " و اعمال " نسنجیده " در بحث میان آنها - که در چارچوب بینش مارکسیستی صورت می گیرد - سازمان منافقین ، پیکار را به " کودکی " متهم می کند و تلیوحاً خودش را در مراحل بالاتری از رشد و فهم مارکسیسم نشان می دهد .

در ادامه زیر عنوان " آشنایی بیشتر با پیکار از دیدگاه منافقین " چنین آمده است : شاید تأملی کوتاه بر نشریه ها و اعلامیه های این گروه ( پیکار ) و آنچه از مسائل درون سازمانی و عملکردشان تاکنون در سطح عموم افشا شده است کافی باشد تا صرف نظر از الحاد آشکار و ارتداد عقیدتی ، این سازمان را به عنوان سمبلی از دروغگویی ، خیانت ، جنایت ، عوامفریبی و حتی آلوده بودن به کثیفترین اعمال جنسی ، بشناساند . از همین روست که آنچنان که مشاهده شده است در مقایسه با دیگر گروههای محارب هرگاه این سازمان خواسته است به تنهایی حرکت اجتماعی و آشکار و طبعاً ضدانقلابی ، انجام بدهد ، حضورش در صحنه حقیرتر از دیگران بوده و دقایقی بیشتر وقت " حزب الله " را نگرفته است .

منافقین از دیدگاهی انتقادی با پیکار برخورد کرده اند و به همین دلیل توانسته اند هواداران را از زیر ضربه های روانی - تبلیغاتی همسنگری با پیکار در نزد توده ها بیرون بیاورند ، ولی اندک دقت و توجه در آنچه از گفته های رجوی در تندترین موضع گیری منافقین دربارة پیکار در نشریه مجاهد ، شمارة 114 ، اسفند 1359 ، می آوریم نشان می دهد که انتقادهای منافقیه به پیکار از چه نوع است . از فوائد این گونه برخوردها [ برای سازمان ] این است که هم شایع می شود " خود منافقین هم با پیکار خوب نیستند . " و هم هواداران از " بدآموزی ارتجاع " ( ! ) - که پیکار را ضدانقلابی می خواند - مصون می مانند . در نتیجه هوادار منافقین خلق حاضر نیست و خوشش نمی آید که بر اساس فرهنگ و ارزشهای اسلامی پیکار محکوم شود و ممکن است فقط این را بپذیرد که پیکار در فلان موضوع از فلان اصل مارکسیستی عدول کرده و یا فی المثل در فلان حرکتش اپورتونیسم حاکم بوده است .

عبارت زیر ، نظر منافقین است که اگر به آن توجه شود نیازی به تفسیر و توضیح ندارد . رجوی پس از مقدماتی که ضمن آن سوابق پیکار را مطرح کرد ، آن را مورد انتقاد قرار می دهد و چنین جمع بندی می کند : سازمان
مارکسیست -لنینیست و مائوئیست پیکار ولو اینکه ( به خلاف حزب توده ) یک سازمان انقلابی است ، منتهی به دلیل انحراف سیاسی این سازمان به چپ - که یک بیماری کودکانه ریشه دار و قدیمی است - چه بسا که در شرایطی همچون گذشته مصدر ضربه های ضدانقلابی بسیار مهمی نیز شود . انحراف چپ روانه پیکار از مسیر اصولی مشخصا در یک سکتاریسم ( پرت افتادگی ) شدید از توده های مردم و تمایلات ماجراجویانه و آنارشیستی تظاهر می کند . این تمایلات نه تنها به طور متقابل بر خط مشی سیاسی و تحلیل های پیکار تاثیر گذاشته و آن را با زیزاگها و تناقضات چشمگیر مشخص می کند ، بلکه این سازمان را از احساس مسؤولیت نسبت به مبرمترین مسائل و وحدت و تضادهای روز نیز به میزان زیادی تهی ساخته و طبعاً از وزن و تاثیر عمل آن در جریان مبارزه بسیار می کاهد پیکار پیش آنکه خود را در قبال تغییر عملی مناسبات و روابط کهن مسؤول بداند ، به تشریح آنها و به تشریح کسانی که عزم تغییر این مناسبات را کرده اند دل بست است .

رجوی از دست پیکار می نالد که چرا برای همراهان مزاحمت فراهم کرده و نمی گذارد منافقین با آسودگی راهی را که راه پیکار هم هست بروند و به جای اینکه همه تلاش خود را صرف " دشمن " کند با همراهان هم کار دارد پیکار به شخصی می ماند که شما هیچ وقت نمی توانید در کنار او راه بروید ؛ چرا که از شما می خواهد که پیوسته به دنبالش بیایید یا آن قدر غر می زند و آزار می دهد که ناگزیر می شوید از او به میزان زیادی فاصله بگیرید . مخصوصاً وقتی که درگیر و دار یک کارزار بسیار جدی ، او مدام از شما می خواهد که همه اسرار و تاکتیکها را به صدای بلند برای اردوی مقابل نیز فاش کنید ، دیگر واقعاً تحمل ناپذیر می شود . حتی وقتی که پیکار مورد تهاجم واقع می شود شما می توانید تماماً به حمایتش بروید ؛ چرا که هیچ بعید نیست در وسط دعا و حریف را رها کرده و با خودتان دست به یقه شود و یا به خاطر اشتباه در هدفگیری ، مشت و لگدها را نثار خودتان کند

و اظهار نظر آخری که می آوریم آب پاکی را بایستی به روی دست آن دسته از هوادارانی که هنوز هم خیال می کنند دعوای سازمان منافقین خلق با خط امام بر سر دو نوع اسلام است ، بریزد و خیال آنها را راحت کند که اگر سازمان پیکار و منافقین خلق دو سازمان جداگانه شده اند به این دلیل است که پیکار زودتر از موقع می خواهد به پیروزیها و اهداف مطلوب ( هر دو سازمان ) برسد و الزامات ضروری مرحله های انقلاب را متوجه نیست و نتیجتاً دچار " بیماری کودکانه چپ روی و چپ نمایی " شده است . عین جملات رجوی چنین است : نکته مهم این است که در حالی که پیکار پیوسته شعار " جمهوری دمکراتیک خلق " می دهد ، در تاکتیکها چنان رفتار می کند که گویی هم اکنون از وقت سوسیالیسم نیز خیلی گذشته و این بار دیگر نه فقط نشانه " تناقض " بلکه به قول ما همان پریدن از روی مراحل معین و تلاش نافرجام برای تحقق بخشیدن به آرمانهای " آینده " در حال حاضر است که بارزترین نمودهای اپورتونیسم چپ می باشد . کما اینکه این نشان می دهد که آنها نه معنی و نه الزامات ضروری مرحله دمکراتیک را متوجه اند و نه مرحله سوسیالیستی را . نتیجه عملی چنین برخوردهایی نیز همانا به " عقب " انداختن پیروزیهای قابل حصول ، تقویت مطامع ارتجاعی و تحمیل بسیاری دوباره کاریها به چنبش انقلابی است . ( 18 )

راه این دو سازمان بعداً از هم جدا شد ، زیرا پیکار خوش شانس تر بود و در " فاز نظامی " نتوانست ادامه حیات بدهد و اندکی بعد متلاشی شد و برخی سران سرشناس آن جزء " توابین " درآمدند . این سازمان در مجموعه بجز صدور تعدادی اعلامیه و مقاله ضدجنگ ، موفق به انجام دادن خدمتی قابل توجه به ارتش اشغالگر نگردید . اما سازمان مجاهدین خلق ابتدا تمام دعاوی ضدامپریالیستی و انقلابی گری و موجه نمایی را کنار گذاشت و تلاش کرد که همان " امپریالیسم دشمن اصلی خلقها " توبه سازمان را بپذیرد و آن را به عنوان " آلترناتیو " و دست کم یکی از مدعیان آلترناتیوی نظام جمهوری اسلامی بپذیرد و در مرحله بعد برای اینکه اثبات بکند که نه تنها از دعاوی سه گانه فوق توبه
کرده است ، بلکه از دعاوی میهن پرستانه و ملی گرایانه که برای جذب هوادار چاشنی مواضعش می کرد ، نیز پشیمان شده ، به ارتش اشغالگر عراق پناه بد تا در پناه جاسوسی و خرابکاری برای دشمن و به عنوان یک نیروی ایذایی برای عراق و برضد ایران امکان بقا بیابد .

منابع و مآخذ 16/2/1358



1 - روزنامه اطلاعات ، 16/2/1358 ، ص 3 .

2 - روزنامه کیهان ، 16/2/1358 ، ص 2 .

3 - مأخذ شماره 1 ، ص 1 .

4 - نشریه ویژه خبرگزاری پارس ، 17/2/1358 ، ص 4 ، رادیو لندن .

5 - مأخذ شماره 2 ، ص 3 .

6 - مأخذ شماره 1 ، ص 1 .

7 - مرکز مدارک فرهنگی انقلاب اسلامی ، صحیفه نور - مجموعه رهنمودهای امام خمینی ( تهران : وزارت ارشاد اسلامی ، جلد 6 ، سال 1361 ) ، ص 118 .

8 - مآخذ شماره 1 ، ص 8 .

9 - مآخذ شماره 2 ، ص 2 .

10 - مآخذ شماره 2 ، ص 8 .

11 - روزنامه اطلاعات ، 17/2/1358 ، ص 8 .

12 - پیشین .

13 - مآخذ شماره 11 ، ص 8 .

14 - مآخذ شماره 11 .

15 - مآخذ شماره 11 .

16 - روزنامه کیهان ، 17/2/1358 ، ص 8 .

17 - اطلاعیه شماره 7 سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی ، ( مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ ، مجموعه اطلاعیه های سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی ) .

18 - دفتر سیاسی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ، تروریسم ضدمردمی ( تهران : انتشارات دفتر سیاسی سپاه پاسداران انقلاب ، سال 1361 ) ، ص ص 153 -133 .

برچسب ها :

نام*
ایمیل*
نظر*


© 1397 کلیه حقوق محفوظ است | طراحی وب سایت
x - »